سفارش تبلیغ
صبا ویژن

حرفای دل یه عاشق...

ارسال‌کننده : مجید... در : 86/5/11 8:52 صبح

                 قلب من مال تو این تنها یادگاره...

             

رفتی ولی غم رفتنت را در دلم یادگاری گذاشتی چه یادگار قشنگی...!؟(قشنگیش

واسه خاطرات با تو بودن) چه یادگار تلخی...(تلخیشم واسه لحظات بی تو بودن)

واسه منی که الان هیچی نیستم همین غمت یک دنیاست. میدونی من با وجود تو پر

می گرفتم وبال می گشودم به سوی آرزوهای محال ولی الان چی؟ الان نه حرفی نه

دلی نه قلبی نه احساسی برام مونده... به خدا دلم واسه خودم میسوزه... وقتی به یاد

حرفات می افتم به یاد قولایی که بهم دادیم. نمیدونم چرا با این همه سوختنم هنوزم

دوستت دارم. نکنه طلسمم کردی؟ آره تو با چشمات با یک نگاه غریبانه منو این

جوری اسیر خودت کردی... تو که دوستم داشتی چرا نتونستی باهام بمونی؟ چیه

خیلی بد شدم همه تقصیرات را گردن تو انداختم...! نترس تو یک وکیل مدافع خوب

داری که منم از پسش برنمیام و فقط دوست داره منو محکوم کنه و بد جوری ازت

دفاع میکنه... میدونم هنوزم اگه ببینیش میشناسیش این وکیل مدافع عاشق کسی ن

یست جز قلب تو... مگه یادت رفته روزی که باهام عهد دوستی بستیم قلبامون با هم

عوض کردیم... طفلکی قلب من چه عذابی میکشه در کنار یک غریبه که می خواد

جای منو بگیره... یک حسی بهم میگه خیلی غمگینی حتی غمگین تر از من... ولی

نمی تونم کاری واست بکنم جز دعا برای صبر بیشتر برات...




کلمات کلیدی :